کی گفته خواهرشوهر فامیل حساب نمی شه؟ هان!
خانواده خواهر امیر به خاطر ماموریت کاری شوهرخواهرش برای دو سال میرن ایتالیا. حدود ۳ ماهه که ما می دونیم اونا اواسط آذر میرن. اوایل من فکر می کردم، اونا که برن مهمونی ها کمتر می شه من و امیر بیشتر می تونیم به برنامه های خودمون برسیم و ته دلم خوشحالم بودم که دیگه لازم نیست برای رسیدن به برنامه هامون مجبور به دودر کردن و بهانه تراشی باشیم و در بعضی موارد هم اخم و تخمی رو تحمل کنیم. ولی این یه هفته آخر حسابی دلم گرفته وقتی بهش فکر می کنم دلم خیلی براشون تنگ می شه مخصوصا برای اون دو تا دختر نازش که خیلی دوسشون دارم.
حالا می فهمم که چرا وقتی خاله من برای زندگی می رفت خارج از کشور زندایی هام گریه می کردن. اون موقع این گریه ها برام جای سوال بود چون خیلی رابطه صمیمی ای نداشتند و من خودم شاهد سم پاشی های خالم علیه اونا بودم برای همین هم پیش خودم بهشون حق می دادم که گریه شون از روی خوشحالی باشه و ته دلشون عروسی. ولی خوب حالا که این قضیه برای خودم پیش اومده فهمیدم، اونایی که می گن "کی گفته خواهرشوهر جزو فامیله" بسیار حرف مفتی می زنند یا حداقل مال من که جزو فامیلم حساب می شه.
پ.ن. ایشالله همه خواهر شوهرا موفق و سلامت باشن(دوباره من جو گیر شدم)
پ.ن. خدا رو شکر امیر امروز گزارشش رو تموم کرد و ایشالله امشب بهش خوش می گذره به قول خودش "گودبای پارتی گزارش"
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۵ ساعت 7:57 توسط قاصدک
|